سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا کس که با نیکویى بدو گرفتار گردیده است و بسا مغرور بدانکه گناهش پوشیده است ، و بسا کس که فریب خورد به سخن نیکویى که در باره او بر زبانها رود ، و خدا هیچ کس را نیازمود چون کسى که او را در زندگى مهلتى بود . [ و این گفتار پیش از این گذشت ، لیکن اینجا در آن زیادتى است سودمند . ] [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 93 آذر 16 , ساعت 5:46 صبح
بسم الله الرحمن الرحیم

ویژگی های عمومی طب اسلامی به طور مختصر
طبیب ،درمان یا شفاء؟!


ازدیدگاه اسلام میتوان گفت که کلمه طبیب،مفهومِ ذکرِ یا محیی (به معنای زنده کننده ) است . کار طبیب با توجّه به مبانی اسلام ،اولا تامین کننده ی ابزارو طلب شفای بیمار از خداست،ثانیا تطبیق دارو بردرد است. طبیب اسلامی درمانگری را از خداوند میداند و خود را واسطه ای برای درمان کردن بندگان میداند


به طور کلی طبیب در جسم بیمار می نگرد و بعد از تشخیص مشکل وی ،سعی در رفع نقص مادی میکند. این نوع درمان اعم از درمان اسلامی وغیر اسلامی است ولی طبیب اسلامی دائم به این امر توجه دارد که انسان فقط متشکل از جسم نیست، بلکه خلیفة اللهی بودن او با دمیدن روح الهی صورت گرفته درنتیجه قسمت روح الهی مهمتر از جسم است و طبیب اسلامی برای درمان ،دید کل نگر دارد و میداند که بدون توجه به درمان روح در درمان جسم توفیق چندانی پیدا نمیکند. اولا به خاطر اینکه در برخی موارد اصلا بیمار درمان نمیشود. چون بیماریش منشآ مادی ندارد بلکه به خاطر عملی هست که روح او را تحت تاثیر گذاشته ، در نتیجه هر دارویی هم تجویز شود، آن را درمان نخواهد کرد و اگر هم درمان اتفاق بیفتد شفاء حاصل نشده است، باید توجه داشت که از دیدگاه اسلامی ، درمان و شفاء باهم تفاوت زیادی دارند  به عنوان مثال طبیب ممکن است جسم را با داروهای حرام درمان کند ولی شفا اتفاق نمی افتد چون شفا اعم از درمان روح و جسم هست  و هر دو را فرا میگیرد ، داروی حرام ممکن است جسم را درمان کند ولی از جهت روحی  وی را به بیماری میکشاند و در نتیجه شفا  اتفاق نمی افتد  و دیر یا زود بیماریهای روحی او  را به مشکلات فراوان دیگری مبتلا میگرداند 

بحث در مورد شفا دادن وآیات و روایاتی  که در مورد شفا  آمده فراوان هست از  جمله اینکه در روایت آمده ((لیس فی حرام شفاء -  در حرام  شفایی نیست ))


قائل شدن عدم تفاوت بین درمان وشفا باعث م یشود که این طیف از روایات مورد توجه قرار نگیرند یا مورد شبهه واقع شوند  به این صورت که در کشورهای  غیر اسلامی و گاهی اوقات  حتی در کشورهای  اسلامی از داروهای حرام برای  درمان استفاده می کنند و درمان هم می گیرند، حال ما  اگر تفاوتی بین درمان  وشفا  قائل نشویم  این روایات مورد خدشه است چون با حرام هم درمان اتفاق افتاد و فرد بیمارجسمش بهبودی پیدا کرد این دیدگاه زمانی هست که طبیب فقط به جسم توجه دارد ولی  طبیب اسلامی که جسم  وروح را مد  نظر دارد از داروهای حرام مگر در موارد ضرورت هیچ استفاده ای نمی کند چون میداند که با درمان جسم ضربه ای مهمتر به او وارد میشود که منجر به بیماری روحی وی میگردد در نتیجه  طبیب اسلامی دید کل نگر و واقع نگر دارد  وهمچنین  در منشأ بیماری  هم با طبیب غیر اسلامی اختلاف دارد که در پست های بعدی به آن  اشاره خواهیم  کرد 

ما از همان  جهت که استدلال به  وجود روح میکنیم باید به درمان  روح هم توجه داشته باشیم این مطلب درست هست که درمان و تکامل روح به دست استادان اخلاق و روحانی می باشد  ولی به خاطر اینکه جسم و روح رابطه ی تنگاتنگی با هم دارند طبیب هم برای درمان باید الهی و روحانی باشد چون گفته شد که تمام عوامل بیماری جسم منشأ مادی ندارد بلکه در بسیاری موارد (با توجه به آیات وروایات ) از مشکلات روحی  بیماری جسمی پدید می آید 

پس آشنا نبودن با روح  وبیماری های آن  ویا عدم اعتقاد به وجود روح یا مربوط نبودن  این  دو حوزه به هم  درمان را با مشکل روبرو خواهد کرد در ادامه سعی میکنیم مطالبی را بیان کنیم که نشان دهنده ی اینست که حتی با رعایت تمام قواعد جسمی و رعایت آداب خوردن  وآشامیدن نیز بیماری حاصل میشود

---------------------------------------------------------------------------------------
نویسنده:م.اکبری
منابع کمکی:
اصول کافی
جزوات مؤسسه ی تحقیقات حجامت ایران
سلسله دروس استاد خیراندیش




لیست کل یادداشت های این وبلاگ